خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکستن
[فعل]
اِنْكَسَرَ
فعل ناگذر
1
شکستن
1.إِنْكَسَرَ زُجَاجُ المِصْبَاحِ عِنْدَ الإِصْطِدَام.
شیشه لامپ در اثر ضربه شکست.
2.السَّفِينَةُ اِنْكَسَرَتْ قَلِيلاً وَلَكِنَّهَا مَا غَرِقَتْ.
کشتی کمی شکست، اما غرق نشد.
3.لَقَدْ اِنْكَسَرَ زُجَاجُ الطَّاوِلَة.
شیشه میز شکسته است.
کلمات نزدیک
فريق
أصاب
إذ
أداء
مخزن
بغتة
حرب
دخان
صين
عصف
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان