خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رهایی یافتن
[فعل]
تَخَلَّصَ
فعل ناگذر
1
رهایی یافتن
خلاص شدن
1.بِمُرُورِ الأَيَّامِ تَخَلَّصَ مِنْ شَرِّ ذُنُوبِهِ وَ عُيُوبِهِ لِالْتِزَامِهِ بِالصِّدْقِ.
با گذشت روزها بهخاطر پایبندی به راستگویی، از شر گناهان و عیبهایش رها شد.
2.لَا أَعْرِفُ كَيْفَ تَخَلَّصْتُ مِنَ المَشَاكِل.
من نمیدانم چگونه از شر مشکلات خلاص شدم.
3.يَجِبُ أَنْ تَتَخَلَّصِين مِنْه!
باید از شرش خلاص بشی!
کلمات نزدیک
إغلاق
مضيق
نهب
كريه
رفض
تلا
جيش
خاطب
سكن
ذاب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان