خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارتش
[اسم]
جَيْش
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جُيُوش]
1
ارتش
1.الجَيْشُ سِيَاجُ الوَطَنِ.
ارتش، حصار وطن است.
2.سَارَ مَعَ جُيُوشِهِ العَظِيمَة نَحْوَ الجَنُوب.
او با ارتش بزرگ خود بهسمت جنوب حرکت کرد.
کلمات نزدیک
تلا
تخلص
إغلاق
مضيق
نهب
خاطب
سكن
ذاب
هدى
رحب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان