خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگهداری کردن
[فعل]
حَافَظَ
فعل گذرا
1
نگهداری کردن
مواظبت کردن
1.الطَّالِبَةُ الَّتِي تَدْخُلُ مَكْتَبَةَ المَدْرَسَةِ فَتُحَافِظُ عَلَى الهُدُوءِ فِيهَا.
دانشآموزی که وارد کتابخانه مدرسه میشود، پس مواظب سکوت و آرامش آنجا هست.
2.حَافِظْ عَنْ نَفْسَكَ عَزِيزِي.
از خودت مواظبت کن عزیزم.
کلمات نزدیک
أخبر
أغلق
تعاون
أخرج
مفتكر
اقتراح
مواطن
أحسنت
اصطفاف صباحي
انتفع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان