خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غمگین شدن
2 . غم
[فعل]
حَزِنَ
فعل ناگذر
1
غمگین شدن
ناراحت شدن
1.لِمَاذَا حَزِنْتَ يَا عَزِيزِي؟
عزیزم چرا غمگین شدی؟
2.هَلْ حَزِنْتَ؟
آیا ناراحت شدی؟
3.هُوَ حَزِنَ مِنْ صَدِيقِهِ.
او از دوستش ناراحت شد.
[اسم]
حُزْن
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَحْزَان]
1
غم
اندوه
1.صَدِيقِي يُشَارِكُنِي الفَرَحَ وَ الحُزْنَ.
دوستم شریک شادی و اندوه من است.
کلمات نزدیک
قال
حد
قطع
والد
يا
حفظ
عبر
جو
إله
فرح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان