1 . حمل کردن
[فعل]

حَمَلَ

فعل گذرا

1 حمل کردن بردن

  • 1.حَمَلَ مُحَمَّد حَقِيبَةَ كُتُبِهِ عَلَى ظَهْرِهِ.
    محمد کیف کتابش را پشت خود حمل کرد.
  • 2.هَذِه الطَّائرَة تَحْمِلُ مِئَاتِ المُسَافِرِين.
    این هواپیما صدها مسافر را حمل می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان