Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ویران کردن
[فعل]
خَرَّبَ
فعل گذرا
1
ویران کردن
خراب کردن، نابود کردن
1.أَ نُخَرِّبُ مَا بَيْنَنَا بِأَيْدِينَا؟
آیا آنچه را که بین ماست با دستان خود نابود کنیم؟
2.خَرَّبَ الحَرِيقُ الشَّرَكَةَ!
آتشسوزی آن شرکت را ویران کرد!
3.لِمَاذَا خَرَّبْتَ بَيْتَكَ؟
چرا خانه خود را خراب کردی؟
کلمات نزدیک
اغتنم
أطاع
بلغ
سمك القرش
ضعف
أرضع
أعلى
أنفق
أوصل
تجمع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان