خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذوب شدن
[فعل]
ذَابَ
فعل ناگذر
1
ذوب شدن
حل شدن
1.أَشْعَلُوا النَّارَ حَتَّى ذَابَ النُّحَاسُ.
آتش را روشن کردند تا مس ذوب شود.
2.يَذُوبُ السُّكَّرُ فِي الشَّاي.
شکر در چای حل میشود.
کلمات نزدیک
سكن
خاطب
جيش
تلا
تخلص
هدى
رحب
عزم
دور
ذاكرة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان