خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازو
[اسم]
ذِرَاع
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَذْرُع]
1
بازو
1.لَدَيْه ذِرَاع قَوِيَّة.
او بازوهای نیرومندی دارد.
کلمات نزدیک
صدغ
منخر
لسان
نمش
تجعد
يد
ساق
ركبة
قدم
بطن
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان