خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیدار کردن
[فعل]
زَارَ
فعل گذرا
1
دیدار کردن
بازدید کردن
1.أُرِيدُ أَنْ أَزُورَ هَذِهِ الأَمَاكِن.
من میخواهیم از این مکانها بازدید کنم.
2.زُرْنَا مَدِينَة شِيرَاز مُنْذُ ثَلَاثَة أَشْهُر.
ما سه ماه پیش از شهر شیراز بازدید کردیم.
3.مَتَى تَزُورُونَنَا؟
چهزمانی به دیدار ما میآیید؟
کلمات نزدیک
تعبد
اشتاق
آلم
إقامة الوجه
سدى
لجأ
قمة
سعي
مشهد
رمي الجمرات
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان