خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفر کردن
[فعل]
سَافَرَ
فعل ناگذر
1
سفر کردن
1.أَنَا وَ عَائِلَتِي نُرِيدُ أَنْ نُسَافِرَ إِلَى مَكَانٍ بَعِيدٍ.
من و خانوادهام میخواهیم به یک مکان دور سفر کنیم.
2.إِلَى أَيْنَ تُسَافِر؟
به کجا سفر میکنید؟
3.سَمِعْتُ أَنَّ فَاطِمَة وَ شَقِيقَتِهَا سَافَرَا إِلَى سُورِيَا.
شنیدم که فاطمه و خواهرش به سوریه سفر کردهاند.
کلمات نزدیک
حبة مسكنة
أولى
أمر
حرس
حبيب
سفرة
شراب
ضغط الدم
قافلة
كرة المنضدة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان