خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنا کردن
[فعل]
سَبَحَ
فعل ناگذر
1
شنا کردن
1.مُحَمَّد يَسْتَطِيعُ أَنْ يَسْبَحَ بِسُرْعَة.
محمد میتواند بهسرعت شنا کند.
2.هُوَ سَبَحَ فِي البَحْر.
او در دریا شنا کرد.
3.هُوَ سَبَحَ وَ أَنْقَذَ اِبْنَتِي مِنَ الغَرْقِ.
او شنا کرد و دخترم را از غرقشدن نجات داد.
کلمات نزدیک
ركض
ابتسم
عمل
ضحك
سأل
ضرب
لف
كتب
نام
لعب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان