خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راست گفتن
2 . راستی
3 . باور کردن
[فعل]
صَدَقَ
فعل ناگذر
1
راست گفتن
1.أَنَا مُتِأَكِّدٌ هُوَ يَصْدُقُ لِأَنَّهُ لَيْسَ كَاذِباً.
من مطمئن هستم که او راست میگوید، زیرا او دروغگو نیست.
2.مَا هُوَ رَأْيُكَ؟ مَنْ يَصْدُقُ؟ مَنْ يَكْذِبُ؟
نظر شما چیست؟ چهکسی راست میگوید؟ چهکسی دروغ میگوید؟
[اسم]
صِدْق
غیرقابل شمارش
مذکر
1
راستی
راستگویی، صداقت
1.قِيمَةُ الصِّدْقِ لَيْسَ بِقَلِيل.
ارزش صداقت کم نیست.
2.كَيْفَ لَيْسَ مُهِم لَكَ! إِنَّهَا مَسْأَلَة الصِّدْق.
چطور برایتان مهم نیست! این مسئله صداقت است.
3.مَنْ لَا يُحِبُّ الصِّدْقَ!
چهکسی راستگویی را دوست ندارد!
[فعل]
صَدَّقَ
فعل گذرا
1
باور کردن
باور داشتن
1.أَنَا أُصَدِّقُ كَلَامَكَ يَا عَزِيزِي.
من حرفت را باور دارم عزیزم.
2.هَلْ تُصَدِّقُ أَنْ تَرَى فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَسْمَاكاً تَتَسَاقَطُ مِنَ السَّمَاءِ؟!
آیا باور میکنی که ببینی در روزی از روزها ماهیهایی را که از آسمان میافتند؟!
کلمات نزدیک
صادق
شكر
خطيئة
جدل
بسهولة
غرق
غضب
رجوع
فرس
قادم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان