1 . در بر گرفتن
[فعل]

ضَمَّ

فعل گذرا

1 در بر گرفتن در بر داشتن، شامل بودن

  • 1.تَضُمُّ هَذِهِ البَاقَة عَلَى أَلْوَان مُخْتَلِفَة مِنَ الزُّهُور.
    این دسته‌گل شامل رنگ‌های مختلف گل است.
  • 2.يَضُمُّ مُفْرَدَاتٍ كَثِيرَةً بِاللُّغَةِ العَرَبِيَّةِ.
    واژگان بسیاری را به زبان عربی در بر دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان