1 . اندام
[اسم]

طَرَف

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَطْرَاف]

1 اندام عضو، دست، پا

  • 1.فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَخَذَ كِرِيسْتِي قِطْعَةَ طَبَاشِيرَ بِقَدَمِهِ اليُسْرَى وَ هِيَ العُضْوُ الوَحِيدُ المُتَحَرِّكُ مِنْ بَيْنَ أَطْرَافِهِ الأَرْبَعَةِ وَ رَسَمَ شَيْئاً.
    در روزی از روزها کریستی با پای چپش که تنها اندام تحرک از بین دست و پایش بود، تکه گچی را برداشت و چیزی نقاشی کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان