خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبان
[اسم]
لِسَان
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَلْسِنَة]
1
زبان
1.الرَّجُلُ الحَكِيمُ لَهُ لِسَانٌ قَصِيرٌ.
یک انسان خردمند زبان کوتاهی دارد.
2.عَضَّتْ فَاطِمَةُ لِسَانَهَا أَثْنَاءَ الأَكْل.
فاطمه زبانش را در حین غذا خوردن گاز گرفت.
کلمات نزدیک
نمش
تجعد
غمازة
ذقن
خد
منخر
صدغ
ذراع
يد
ساق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان