خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لمس کردن
[فعل]
لَمَسَ
فعل گذرا
1
لمس کردن
1.لَا تَلْمِسْ إِبْرِيقَ الشَّايِ، فَهُوَ سَاخِنٌ!
قوری چای را لمس نکن، داغ است!
2.هُوَ لَمَسَ جَبْهَتَهُ.
او پیشانیاش را لمس کرد.
کلمات نزدیک
نظر
رأي
استمع
سمع
طبخ
تذوق
تكلم
شم
اتصل
أحب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان