خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوری
2 . جدا شدن
[اسم]
هَجْر
غیرقابل شمارش
مذکر
1
دوری
1.أَ لَيْسَ مِنَ الصَّعْبِ عَلَيْكَ مُغَادَرَة البِلَاد؟ كَيْفَ تَرَى هَذَا الهَجْر؟
آیا ترک کشور برای شما کار سختی نیست؟ این دوری را چگونه میبینید؟
2.إِنِّي رَأَيتُ دَهْراً مِنْ هَجْرِك القِيَامَه.
همانا من از دوری تو روزگار را مانند قیامت دیدم.
[فعل]
هَجَرَ
فعل ناگذر
1
جدا شدن
جدایی گزیدن، ترک کردن
1.أَحِبَّتِي هَجَرُونِي كَمَا تَشَاءُ عُدَاتِي.
یارانم از من جدایی گزیدند، همان طور که دشمنانم میخواهند.
2.مَا الَّذِي حَدَثَ لَهُ بَعْدَ أَنْ هَجَرَ العَمَل؟
بعد از ترک کردن کار، چه اتفاقی برای او افتاد؟
کلمات نزدیک
هذي
حادي عشر
ثاني عشر
إجابة
تمر
أنقذ
احترق
دافع
قامر
حفر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان