خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست
[اسم]
يَد
قابل شمارش
مونث
[جمع: الأَيْدِي]
1
دست
1.إِرْفَعْ يَدكَ اليُمْنَى.
دست راستت را بلند کن.
2.شَعَرْتُ بِأَلَم فِي یَدِي.
در دستم احساس درد کردم.
3.يَعْمَلُ الإِنْسَان عَادَةً بِالْيَدِ اليُمْنَى.
انسان معمولاً با دست راست کار میکند.
کلمات نزدیک
ذراع
صدغ
منخر
لسان
نمش
ساق
ركبة
قدم
بطن
سرة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان