خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیر نظر گرفتن
[فعل]
überwachen
/ˌyːbɐˈvaχn̩/
فعل گذرا
[گذشته: überwachte]
[گذشته: überwachte]
[گذشته کامل: überwacht]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
زیر نظر گرفتن
1.Er wurde von der Polizei überwacht.
1. او به وسیله پلیس زیر نظر گرفته شد.
2.Sicherheitspersonal überwacht das Gebiet in der Nacht.
2. تیم امنیتی منطقه را در شب زیر نظر گرفتهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
übervorteilen
übertünchen
übertönen
übertölpeln
übertrumpfen
überwachung
überweisen
überweisung
überwiegend
überwinden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان