خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشویق
[اسم]
der Applaus
/aˈplaʊ̯s/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Applaus]
1
تشویق
کف زدن
مترادف و متضاد
beifall
ovation
Buhruf
1.Die Zuschauer knauserten nicht mit Applaus nach der Show.
1. تماشاگران بعد از نمایش در تشویق کنسی درنیاوردند.
2.Es gab viel Applaus für die Künstlerin.
2. هنرمند تشویق زیادی دریافت کرد [تشویق زیادی برای هنرمند انجام گرفت].
تصاویر
کلمات نزدیک
applaudieren
appetitlosigkeit
appetitlich
appetit
appellieren
approbation
aprikose
april
apropos
aquaplaning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان