1 . پژواک
[اسم]

das Echo

/ˈɛço/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Echos] [ملکی: Echos]

1 پژواک انعکاس، اکو

  • 1.Das Echo antwortete uns.
    1. پژواک به ما جواب داد.
  • 2.Hier gibt's ein wunderbares Echo.
    2. اینجا یک انعکاس بی‌نظیر دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان