خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به بنبست رسیده
[صفت]
festgefahren
/ˈfɛstɡəˌfaːʁən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: festgefahrener]
[حالت عالی: festgefahrensten]
1
به بنبست رسیده
گیرکرده
1.Die Situation war festgefahren.
1. موقعیت به بنبست رسیده بود.
2.festgefahrene Gespräche
2. مکالمههای به بنبست رسیده
تصاویر
کلمات نزدیک
festessen
festanstellung
festangestellt
fest im sattel sitzen
fest
festhalten
festigen
festival
festland
festlegen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان