خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت فهرستنویسی
[اسم]
die Karteikarte
/kaʁˈtaɪ̯ˌkaʁtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Karteikarten]
[ملکی: Karteikarte]
1
کارت فهرستنویسی
برگه، فیش
1.Ich lerne Vokabeln mit Karteikarten.
1. من واژگان را با کارت فهرستنویسی میآموزم.
2.Unter Ihrem Stuhl ist eine Karteikarte angeklebt.
2. زیر صندلی شما یک کارت چسبانده شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
kartei
karte
karsamstag
karrieremöglichkeit
karriere
kartell
kartoffel
kartoffel-zucchini-auflauf
kartoffelchips
kartoffelpüree
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان