خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبهم
[صفت]
missverständlich
/ˈmɪsfɛɐ̯ˌʃtɛntlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: missverständlicher]
[حالت عالی: missverständlichsten]
1
مبهم
گمراهکننده
مترادف و متضاد
amphibolisch
doppelsinnig
unklar
unmissverständlich
verständlich
1.Ich wusste nicht, wie ich seine missverständliche Aussage interpretieren sollte.
1. من نمیدانستم که باید چگونه گفته مبهم او را تفسیر کنم.
2.Missverständliche Formulierungen können Verwirrung stiften.
2. جملهبندیهای مبهم میتوانند موجب گمراهی بشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
missverstehen
misstrauisch
misstrauen
missstand
missraten
missverständnis
misswirtschaft
missgriff
missgönnen
mist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان