خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدهکار
[اسم]
der Schuldner
/ˈʃʊldnɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Schuldner]
[ملکی: Schuldners]
1
بدهکار
مترادف و متضاد
kreditnehmer
1.Der Schuldner konnte das Geld nicht rechtzeitig auftreiben.
1. بدهکار نتوانست پول را بهموقع جور کند.
2.Unser Schuldner zahlt sehr regelmäßig.
2. بدهکار ما خیلی منظم (پول را) پرداخت میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
schuldirektor
schuldigkeit
schuldiger
schuldig
schuldgefühl
schule
schulen
schulfach
schulferien
schulfest
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان