1 . غبارروبی کردن
[فعل]

verstauben

فعل گذرا و ناگذر

1 غبارروبی کردن گرد روبیدن، گردگیری کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان