خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشنیاز
[اسم]
die Voraussetzung
/foˈʀaʊ̯szɛʦʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Voraussetzungen]
[ملکی: Voraussetzungen]
1
پیشنیاز
شرط
مترادف و متضاد
Bedingung
Erfordernis
Kondition
Voraussetzung für etwas (Akk.) sein
پیشنیاز چیزی بودن
1. Gesunde Ernährung ist die Voraussetzung für ein langes Leben.
1. غذای سالم پیشنیاز یک زندگی طولانی است.
2. Spanischkenntnisse sind eine Voraussetzung für diesen Kurs.
2. دانش اسپانیایی برای این کلاس یک پیشنیاز است.
تصاویر
کلمات نزدیک
voraussagen
voraus
vorarbeiter
vorangehen
voran
voraussichtlich
vorbehalt
vorbehalten
vorbehaltlos
vorbei
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان