Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گردش
[اسم]
die Wanderschaft
/ˈvandɐʃaft/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Wanderschaften]
[ملکی: Wanderschaft]
1
گردش
مترادف و متضاد
walze
1.Die Zeit der Wanderschaft ist für ihn vorüber.
1. زمان گردش برایش گذشته است.
2.Nach dem Studium ging er auf Wanderschaft.
2. او بعد از تحصیل به گردش رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
wandern
wanderkarte
wanderer
wander-anfänger
wandeln
wandertag
wanderung
wanderweg
wandkalender
wandlung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان