خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آب شدن
[فعل]
zerfließen
/t͡sɛɐ̯ˈfliːsn̩/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: zerfloss]
[گذشته: zerfloss]
[گذشته کامل: zerflossen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
آب شدن
ذوب شدن
مترادف و متضاد
flüssig werden
schmelzen
1.Die Butter zerfließt in der Sonne.
1. کره در آفتاب ذوب میشود.
2.Schnee zerfließt in der Sonne.
2. برف در خورشید آب میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
zerfleischen
zerfetzen
zerfallen
zeremoniell
zeremonie
zerfressen
zergehen
zerhacken
zerhauen
zerkleinern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان