خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اضافه
2 . متمم
[اسم]
der Zusatz
/ˈt͡suːˌzat͡s/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zusätze]
[ملکی: Zusatzes]
1
اضافه
علاوه
مترادف و متضاد
Beigabe
Hinzufügen
zugabe
1.Manchmal hilft der Zusatz bei der Adresse, dass der Postbote das Objekt leichter zustellen kann.
1. برخی اوقات اضافهای بر آدرس کمک میکند که پستچی بسته را راحتتر تحویل بدهد.
2
متمم
اصلاحیه، پیافزود
مترادف و متضاد
Anhang
Ergänzung
Erklärung
1.Ergänzen Sie den Text durch Zusätze.
1. متن را با متممی تکمیل کنید.
2.Um die Vertragsbedingungen zu ändern, ist ein Zusatz notwendig.
2. برای تغییردادن شرایط قرارداد یک اصلاحیه ضروری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
zusammenwohnen
zusammenstoßen
zusammenstoß
zusammenstellen
zusammensetzung
zusatzinformation
zuschauen
zuschauer
zuschauerzahl
zuschicken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان