خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرزنگوش
[اسم]
oregano
/əˈreɡənoʊ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مرزنگوش
آویشن کوهی، مرزنجوش
1.The recipe calls for a tablespoon of oregano.
1. دستور غذا دستور اضافه کردن یک قاشق غذاخوری آویشن کوهی را می دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ordinary
ordinarily
orderly
orderliness
ordered
organ
organic
organic evolution
organism
organist
کلمات نزدیک
ore
ordnance
ordination
ordinary seaman
ordinary fraction
oregon
organ
organic
organic chemistry
organic food
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان