خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محل سکونت
[اسم]
abode
/əˈboʊd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محل سکونت
منزل، مسکن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چاردیواری
دار
محل سکونت
مسکن
ماوا
کاشانه
formal
humorous
1.You are most welcome to my humble abode.
1. بسیار به خانه [کلبه] درویشی ما خوش آمدید.
homeless people of no fixed abode
افراد بیخانمان بدون محل سکونت ثابت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
aboard
abnormally
abnormal
ably
ablution
abominate
abomination
about
about time
above
کلمات نزدیک
aboard
abo
abnormous
abnormity
abnormally
abolish
abolished
abolishment
abolition
abolitionism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان