1 . موافقت کردن 2 . جلوس کردن (بر تخت پادشاهی)
[فعل]

to accede

/ækˈsid/
فعل ناگذر
[گذشته: acceded] [گذشته: acceded] [گذشته کامل: acceded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موافقت کردن پذیرفتن

مترادف و متضاد accept agree refuse
  • 1.My boss did not accede to my request.
    1. رئیسم با درخواست من موافقت نکرد.

2 جلوس کردن (بر تخت پادشاهی) (به مقام یا جایگاهی) رسیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: جلوس کردن
  • 1.Queen Victoria acceded to the throne in 1837.
    1. ملکه ویکتوریا در سال 1837 به مقام شاهبانویی رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان