خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحسین کردن
[فعل]
to admire
/ədˈmɑɪr/
فعل گذرا
[گذشته: admired]
[گذشته: admired]
[گذشته کامل: admired]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تحسین کردن
احترام قائل شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحسین کردن
ستایش کردن
ستودن
مترادف و متضاد
applaud
commend
praise
respect
disapprove of
loathe
to admire somebody/something
کسی/چیزی را تحسین کردن
We stood for a few moments, admiring the view.
برای تحسین کردن منظره لحظاتی ایستادیم.
to admire somebody/something for something
کسی/چیزی را برای چیزی تحسین کردن
The school is widely admired for its excellent teaching.
(این) مدرسه بسیار برای آموزش عالیاش تحسین شدهاست.
to admire somebody for doing something
کسی را برای انجام کاری تحسین کردن
I don't agree with her, but I admire her for sticking to her principles.
من با او موافق نیستم، اما او را برای پایبند بودن به اعتقاداتش تحسین میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
admiration
admiralty
admiral of the fleet
admiral
admirably
admired
admirer
admiring
admiringly
admissible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان