1 . در مقابل 2 . کنار 3 . مخالف 4 . خلاف
[حرف اضافه]

against

/əˈgenst/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در مقابل در برابر

معادل ها در دیکشنری فارسی: در برابر مقابل
مترادف و متضاد opposing
to play against something
بازی کردن در برابر چیزی
  • 1. Germany is playing against Brazil in the final tonight.
    1. آلمان امشب در مسابقه فینال در برابر برزیل بازی می‌کند.
  • 2. On Saturday France play against Wales.
    2. در روز شنبه "فرانسه" در مقابل "ولز" بازی می‌کند.

2 کنار چسبیده به

مترادف و متضاد adjacent to in contact with touching
against something
چسبیده به چیزی
  • 1. Put the piano there, against the wall.
    1. پیانو را اینجا قرار بده، کنار دیوار.
  • 2. Why don't we put the bed against the wall?
    2. چرا ما تختخواب را چسبیده به دیوار قرار ندهیم؟

3 مخالف علیه، ضد

معادل ها در دیکشنری فارسی: بر علیه بر ضد علیه مخالف
مترادف و متضاد averse to in opposition to opposed to in favour of pro
the fight against crime/terrorism
مبارزه علیه جرم و جنایت/تروریسم
for or against
موافق یا مخالف
  • Are you for or against the proposal?
    شما موافق این پیشنهاد هستید یا مخالف؟
against (doing) something
مخالف (انجام) کاری
  • She is against seeing him.
    او مخالف دیدن او است.
against somebody
علیه کسی
  • The evidence is against him.
    مدارک علیه اوست.
against something
ضد چیزی/ مقابله با چیزی
  • We need an injection against rabies.
    ما واکسنی در مقابله با هاری نیاز داریم.

4 خلاف

معادل ها در دیکشنری فارسی: خلاف
مترادف و متضاد counter to in opposition to
against the law
خلاف قانون
  • It's against the law to smoke in public places.
    سیگار کشیدن در مکان‌های عمومی خلاف قانون است.
against the current
خلاف جریان
  • We were rowing against the current.
    ما داشتیم خلاف جریان (آب) پارو می‌زدیم.
against one's will
برخلاف خواسته کسی
  • She was forced to marry against her will.
    او مجبور شد برخلاف خواسته‌اش ازدواج کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان