خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پست هوایی
[اسم]
airmail
/ˈɛrˌmeɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پست هوایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پست هوایی
1.I sent it airmail.
1. آن را با پست هوایی فرستادم.
2.I sent the package by airmail.
2. آن بسته را با پست هوایی فرستادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
airlock
airliner
airline
airlift
airless
airman
airplane
airplay
airport
airport tax
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان