خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از قبل
2 . به این زودی
3 . همین حالا هم
[قید]
already
/ɔːlˈred.i/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از قبل
قبلاً
مترادف و متضاد
by this time
so far
until now
1.“Lunch?” “No thanks, I've already eaten.”
1. «ناهار (میخوری)؟» «نه ممنون، من قبلاً خوردم.»
2.I asked him to come to the exhibition but he'd already seen it.
2. از او خواستم به نمایشگاه بیاید، ولی او قبلاً از آن دیدن کرده بود.
3.I've already told him.
3. من قبلاً به او گفته بودم.
4.The concert had already begun by the time we arrived.
4. زمانی که ما رسیدیم کنسرت از قبل شروع شده بود.
2
به این زودی
1.Have you eaten all that food already?
1. به این زودی آن همه غذا را خوردهای؟
2.Is it 10 o'clock already?
2. به این زودی ساعت 10 شده است؟
3.You're not leaving already, are you?
3. به این زودی که نمیروی، میروی؟
3
همین حالا هم
هماکنون هم، همین الان هم
1.I'm already late.
1. همین الان هم دیرم شدهاست.
2.There are far too many people already. We can't take any more.
2. همین حالا هم بیش از حد آدم هست. دیگر نمیتوانیم بپذیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
alps
alpinia galanga
alphasphere
alphabet soup
alpenhorn
alright
alsatian
also
also-ran
altar
کلمات نزدیک
alpine skiing
alpine
alphabetize
alphabetically
alphabetical
alright
alsatian
also
also-ran
alt key
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان