[قید]

also

/ˈɔːl.soʊ/
غیرقابل مقایسه

1 همچنین علاوه بر این

معادل ها در دیکشنری فارسی: همچنین هم نیز
مترادف و متضاد again further likewise more still too
  • 1.I'm cold, and I'm also hungry and tired.
    1. من سردم است، و همچنین گرسنه و خسته هستم.
  • 2.She's a photographer and also writes books.
    2. او یک عکاس است و همچنین یک کتاب می نویسد.
not only...but also
نه تنها...بلکه
  • She was not only intelligent but also very musical.
    او نه تنها باهوش بلکه بسیار در زمینه موسیقی هنرمند نیز است.
also known as ...
همچنین شناخته شده به عنوان...
  • rubella, also known as German measles
    روبلا، همچنین شناخته شده با نام سرخجه
کاربرد واژه also به معنای همچنین
قید also در مواقعی به کار می رود که بخواهیم علاوه بر چیزهای ذکر شده چیز دیگری هم اضافه کنیم. این قید به معنی "همچنین" است. مثلا:
"I'm cold, and I'm also hungry and tired" (من سردم است، و همچنین گرسنه و خسته هستم.)
در این مثال علاوه بر گفتن این که سردش است، اشاره کرده است که گرسنه و خسته نیز هست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان