Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ضدعفونیکننده
2 . ضدعفونیکننده
[صفت]
antiseptic
/ˌæntəˈsɛptɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more antiseptic]
[حالت عالی: most antiseptic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضدعفونیکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنتیسپتیک
مترادف و متضاد
disinfectant
1.Cover the burn with an antiseptic dressing.
1. جای سوختگی را با بانداژی ضدعفونیکننده بپوشانید.
[اسم]
antiseptic
/ˌæntəˈsɛptɪk/
قابل شمارش
2
ضدعفونیکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنتیسپتیک
گندزدا
مترادف و متضاد
disinfectant
1.Put some antiseptic on that wound.
1. روی آن زخم، کمی ضدعفونیکننده بگذار [بریز].
تصاویر
کلمات نزدیک
antiscorbutic
antiquity
antiquities
antique
antiquated
antislavery
antisocial
antisocial behavior
antispasmodic
antithesis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان