1 . شور
[اسم]

ardor

/ˈɑːrdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شور اشتیاق، تب و تاب

معادل ها در دیکشنری فارسی: حرارت حمیت
مترادف و متضاد avidity passion
  • 1.His revolutionary ardor was an example to his followers.
    1. شور انقلابی او مثالی برای پیروانش بود.
  • 2.romantic ardor
    2. تب و تاب عاشقانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان