خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شور
[اسم]
ardor
/ˈɑːrdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شور
اشتیاق، تب و تاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حرارت
حمیت
مترادف و متضاد
avidity
passion
1.His revolutionary ardor was an example to his followers.
1. شور انقلابی او مثالی برای پیروانش بود.
2.romantic ardor
2. تب و تاب عاشقانه
تصاویر
کلمات نزدیک
ardently
ardent
arcuate
arctic tern
arctic
arduous
arduously
are
are there any fields?
are there any monuments?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان