1 . معمولا
[قید]

as a rule

/æz ə rul/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معمولا اغلب، به طور کلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: قاعدتا
مترادف و متضاد in general typically
  • 1.As a rule Irene does not eat meat.
    1. معمولا «آیرین» گوشت نمی‌خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان