خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنار
2 . دیالوگ مستقیم هنرپیشه تئاتر با حضار
[قید]
aside
/əˈsɑɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کنار
1.He pulled the curtain aside.
1. او پرده را کنار کشید.
2.Stand aside, please, and let these people pass.
2. لطفا کنار بایست و بگذار این مردم عبور کنند.
3.We've put some money aside for our vacation.
3. کمی پول برای تعطیلات مان کنار گذاشته ایم.
[اسم]
aside
/əˈsɑɪd/
قابل شمارش
2
دیالوگ مستقیم هنرپیشه تئاتر با حضار
تصاویر
کلمات نزدیک
asiatic
asian american
asian
asiago
asia minor
asinine
ask
ask a favor
ask after
ask for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان