خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخواست چیزی کردن
[فعل]
to ask for
/æsk fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: asked for]
[گذشته: asked for]
[گذشته کامل: asked for]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
درخواست چیزی کردن
تقاضای چیزی کردن، خواستن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طلب کردن
طلبیدن
1.Could you ask the waiter for the check?
1. میشود از گارسون بخواهی صورتحساب را بیاورد؟
couldn't ask for someone/something better
بهتر از کسی/چیزی پیدا نشدن [بهترین فرد/چیز بودن که کسی میخواهد]
She's great to work for - I really couldn't ask for a better boss.
کار کردن با او عالی است؛ واقعاً رئیس بهتر از او پیدا نمیشود [او بهترین رئیسی است که میتوانم داشته باشم].
تصاویر
کلمات نزدیک
ask after
ask a favor
ask
asinine
aside
ask for a favor
ask for advice
ask for an explanation
ask the information desk
askance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان