1 . در پشتی
[اسم]

back door

/ˌbæk ˈdɔːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در پشتی در عقب

معادل ها در دیکشنری فارسی: در عقب
  • 1.The back doors to the complexes are broken and can't be locked.
    1. در پشتی مجتمع ها شکسته است و قفل نمی شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان