[قید]

back and forth

/bæk ænd fɔrθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پی در پی

  • 1.She travels back and forth between Boston and New York.
    1. او پی در پی بین بوستون و نیویورک در حال سفر است [او پی در پی از بوستون به نیویورک و از نیویورک به بوستون سفر می‌کند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان