Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حامی
[اسم]
backer
/ˈbækər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حامی
پشتیبان
1.The project receives its money from European backers.
1. پروژه پولش را از حامیان اروپایی دریافت می کند.
2.We need to find a new financial backer.
2. ما باید یک حامی مالی دیگر پیدا کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
backed
backdrop
backdown
backdoor man
backdoor
backfield
backfire
backflip
backflow
backflowing
کلمات نزدیک
backdrop
backdate
backcourt
backcomb
backbone
backfield
backfire
backgammon
background
background music
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان