خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برآورد تقریبی
[عبارت]
ballpark figure
/bɔl pɑrk ˈfɪgjər/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برآورد تقریبی
تخمین
مترادف و متضاد
ball park estimate
1.The representative of the company just gave us a ballpark figure of the whole cost.
1. نماینده شرکت فقط به ما برآوردی تقریبی از کل هزینه داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ballpark
ballot paper
ballot box
ballot
balloonist
ballpoint
ballpoint pen
ballroom
ballroom dancing
balls
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان