Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خایه
2 . جرات
[اسم]
balls
/bˈɔːlz/
غیرقابل شمارش
1
خایه
تخم
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
testicles
2
جرات
تخم (مفهوم مجازی)
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
courage
1.It took a lot of balls to do that.
1. انجام آن کار خیلی تخم میخواست.
تصاویر
کلمات نزدیک
ballroom dancing
ballroom
ballpoint pen
ballpoint
ballpark figure
ballsy
ballyhoo
balm
balmy
baloney
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان