1 . سربازخانه
[اسم]

barracks

/ˈbærəks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سربازخانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آسایشگاه پادگان سربازخانه
  • 1.An army barracks
    1. سربازخانه ارتش
  • 2.The troops were ordered back to barracks.
    2. به نیروها دستور داده شد به سربازخانه برگردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان